ماه محرم | ماه خون

ماه محرم چیست – درباره ماه محرم – تصاویر ماه محرم – خلاصه واقعه عاشورا – واقعه عاشورا و تاسوعا – روز عاشورا چه روزی است

ماه محرم | ماه خون

ماه محرم چیست – درباره ماه محرم – تصاویر ماه محرم – خلاصه واقعه عاشورا – واقعه عاشورا و تاسوعا – روز عاشورا چه روزی است

ماه محرم چیست – درباره ماه محرم – تصاویر ماه محرم – خلاصه واقعه عاشورا – واقعه عاشورا و تاسوعا – روز عاشورا چه روزی است

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درباره ی ماه محرم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ماه محرم چیست

ماه محرم چیست

محرم


محرم در فرهنگ اسلامی یک تاریخ زنده، یک انقلاب خونین، یک مظلومیت آشکار و یک مجموعه‌ی از حماسه های بی نظیر است. محرم ماه خداست. ماه که خون خدا بر زمین ریخت و بهترین بندگان خدا در دست بدترین موجودات زمینی به شهادت رسید. ماه محرم فصل شکفتن لاله های مقاومت خونین اسلام است.همان گونه که سرآغاز زوال حاکمیت های فاسد نیز است. لسلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره السلام عیلک یا وارث آدم یا حسین ابن علی ایها الشهید ایها المظلوم یابن رسول الله. محرم در فرهنگ اسلامی یک تاریخ زنده، یک انقلاب خونین، یک مظلومیت آشکار و یک مجموعه‌ی از حماسه های بی نظیر است. محرم ماه خداست. ماه که خون خدا بر زمین ریخت و بهترین بندگان خدا در دست بدترین موجودات زمینی به شهادت رسید. ماه محرم فصل شکفتن لاله های مقاومت خونین اسلام است.همان گونه که سرآغاز زوال حاکمیت های فاسد نیز است. محرم تاریخ است اما نه تاریخ عادی و روز مره زندگی، کار، فعالیت، مصرف و معامله، محرم تاریخ یک تحول عمیق و یک انقلاب تاریخ ساز است. تاریخ شروع اصلاحات در نظام اجتماعی منحرف شده. و تعلیمات فراموش شده اسلام است. یعنی تاریخ یک انقلاب مکتبی برعلیه فرهنگ منحرف و نظام سیاسی فاسدی است که به نام خلافت اسلامی بر اریکه قدرت اسلام تکیه زده بود. این تاریخ نه متعلق به گذشته که شروع یک نهضت تاریخ ساز است. محرم فصل شروع حماسه های عاشورایی است. حماسه های که هر ماه را محرم، هر سرزمین را کربلا و هر روز را عاشورا می کند. محرم تاریخی است که قطبندی جدیدی را در جامعه اسلامی ارائه می کند: ۱٫ حسینیان سینه چاک اسلام و سنت محمدی(ص) و آماده های همیشه جانفشانی و شهادت. ۲٫ قساوت دلان دنیا طلب، دین فروشانی که فقط برای حفظ قدرت حیوانی و بدست آوردن جیفه دنیایی خویش به جنگ پاک ترین انسان ها رفت و جگر گوشه های پیامبرشان را بی رحمانه سر بریدند. گروه سوم نظاره گران صحنه مبارزه حق و باطل اند، کسانی که برای حفظ دنیای مادی و جان های بی ارزش خود از هرگونه رشادت طلبی در راه خدا و دین خدا به گوشه تنگ دنیای فانی خزیده و دین خود را با مصلحت های زود گذر دنیای معاوضه کردند. یعنی گوشه نشینان نظاره گر ظلم های یزیدیان فاسد و تنهایی های باعظمت فرزندان پیامبر(ص) بودند. محرم ماه شروع انقلاب ها است. انقلاب دینی و اجتماعی، انقلابی که برای رجعت به اصالت های اصیل دین محمدی(ص) برپا شد. انقلاب در باورهای غلط مردم نسبت به خلافت حاکمان فاسد، بوزینه باز، و شراب خواران هوس باز برمسند قدرت غاصبانه. محرم فصل انقلاب های سرخ حسینی است. فصل رویش آلاله های خونین دشت های همیشه کربلای جهان. انقلاب عاشورا ترمیدور ندارد. زیرا در یک چرخش تاریخی خودش، بستر رویش انقلاب های همیشه خونین دیگر است. رهبری انقلاب محرم با حسین (ع)جگر گوشه پامبر(ص) است. هرچند یک مجموعه ای از تمام اصناف جامعه در آن حماسه آفریدند؛ پیرمردان (زهیر ابن قین و حبیب ابن مظاهر) جوانان( علی اکبر) نوجوانان(قاسم ابن حسن) میانسالان(عباس ابن علی (ع)) و حتی خردسالترین عضو جامعه محمدی( علی اصغر شش ماهه) انقلابیون فداکار و پیروان رهبر انقلاب در کربلا بودند. دراین انقلاب نقش زنان بسیار برجسته و سرنوشت ساز است. زیرا که زنان رسالت پیامبری این نقلاب را بردوش دارند. زنان آخرین سنگر های دشمن را در مرکز حاکمیت ظلم فرومی ریزند.(زینب بنت علی(ع) ) آری بالاخره انقلاب محرم الهامبخش تمام انقلاب های عدالت خواهی و اصلاح طلبان دین محمدی(ص) است. محرم تنها انقلابی است که از تمام جوانب پیروز شد. زیرا که جنایت کاران کربلا فراموش شده تاریخ شده اند اما شهدای عاشورا زندگان همیشه الهامبخش تاریخ اند. همان گونه که بیرق سرخ انقلاب کربلا تا ابدیت تاریخ، برفراز بلندای تاریخ بشریت همواره جلوه گرا است. (بیرق سرخ کربلا بر فراز قبر حسین(ع). ماه محرم در هر سال مراسم پیروزی انقلاب کربلا است. یادآوری های پیروزی انقلاب محرم درقالب برنامه ساده و خاص خودش( یاد آوری حماسه ها و گریه برشهیدان) زینت بخش هر سال و ماه ماست. این یاد آوری های سالانه، الهام گیری مداوم ما از انقلاب کربلا است. همان گونه که احیاء کننده همیشگی سنت انقلابی اسلام اصیل نیز به حساب می آید. محرم فصل مظلومیت ها و ناله های بی مانند بشریت است. مظلومیت های کسانی که فرزندان و جگر گوشه های پیامبر(ص) بودند اما توسط امت دنیا پرست و مدعیان دروغین مسلمانی به شهادت رسیدند. ابعاد مظلومیت انقلابیون عاشورا عمق بی نظیر دارد. در مرام ومسلک کدام دین و ملت، زن ها و اطفال بی گناه از آشامیدن آب محروم می‌شود؟ در منطق کیست که یک طفل شش ماهه بجای آب، گلویش با گلوله دریده می‌شود؟ بعد از شهادت بر بدن های مردان اسب تاخته می‌شود. و از دفن اجساد شهدا ممانعت به عمل می آید. آیا مظلومیت بیش از این را در تاریخ می توان سراغ گرفت؟ آنهم توسط جنایت کارانی که به نام خلافت اسلامی دست به جنایت زدند. حاکمان فاسدی که بر مسند خلافت پیامبر(ص) تکیه زدند ولی فرزندان پیامبر(ص) خود را قطعه قطعه کردند. و انواع توهین ها و بی‌حرمتی ها را بر آل رسول الله (ص) روا داشتند. محرم فصل خلق حماسه ها است. حماسه های بی نظیر از فداکاری ها و رشادت ها، حماسه عاشورا بی نظیر است زیرا در هیچ مبارزه ای فرزند خرد سال به مبارزه دشمن نمی آید. هیچ سربازی نمی تواند مدعی باشد که مرگ در نظر او از عسل شیرین تر است( قاسم ابن حسن) هیچ انقلابی نمی توان یافت که سربازان رهبر بگوید: ای کاش هزاران جان داشتیم تا در راه تو فدا می کردیم. کدام انقلاب و مبارزه را می توان یافت که سربازانش بسوی مرگ با رجزخوانی و شادمانی بروند در حالی که یقین دارند از این مبارزه جان سالم بدر نمی برند؟ کدام مبارزه تاریخی را می توان یادآور شد که زنان قهرمان آن بگویند ما در کربلا به جز خوبی و زیبایی ندیدیم و در برابر کاخ های پر ابهت حاکم فاسد بگوید: تو بیچاره شدی و ما سر بلند هستیم؟. آری محرم ماه یک انقلاب الهی و یک مظلومیت محمدی(ص) و حماسه های علوی و یک تاریخ بی نظیر مبارزه حق وباطل است. نتیجه این که: پس محرم و عاشورا به ما احتیاج ندارد. ما و همه بشریت به عاشورا و تاریخ محرم و گریه های کربلا محتاج ترایم. زیرا که ما محتاج حماسه های حسینی و یاد آور تاریخ کربلا و گریه کنان مظلومیت بی چاره خویش ایم. بی چارگی ما در دوری از فرهنگ عاشورایی است. فرهنگی که تمام هویت یک مسلمان آزاده است. فرهنگ عاشورایی نیاز مداوم زمانه ماست. ما انسان های مسلمان اکنون سخت فقیرشده ایم. سخت بی چاره ایم. زیرا ما خود از فرهنگ اصیل خویش گریزان ایم، یک روز به فرهنگ های شرق و روز دیگر به فرآورده های منحط غرب رو می‌نماییم در حالی که ما خود دارای سرمایه های غنی فرهنگی هستیم اما خود را گم کرده و فرهنگ اصیل انسانی خویش را فراموش کرده ایم . بر این مصیبت باید گریست آنهم به این دلیل که عمق مصیبت ما خود باختگی و خود فراموشی واقعی ماست. درک عمیق عاشورا و امام حسین و فرهنگ عاشورایی ممکن نیست مگر این که بدانیم که : حسین کسیت؟ چه اهدافی داشت؟ چرا و چگونه به کربلا آمد؟ و در روز عاشورا چه گذشت؟ و …؟ برماست که به این سئوال ها تامل کنیم و پاسخی بیابیم. انشاء الله. ای رهبر انقلاب کربلا، وای خرسال ترین سرباز انقلاب عاشورایی و ای پیامبر مظلوم انقلاب محرم ! بر ما منت نه، گوشه چشمی به ما فرما و بر شرمندگی ما بیچارگان رحم کنید. ما را به حال ما گریان کنید. و شفاعت گر بدبختی های ما در پیش‌گاه خداوندی باشید زیرا که شما تنها آبرومندان بشریت خود باخته اید. و ما نسل های بشریت سرگردان. السلام علی الحسین وعلی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمت الله و برکاته

  • raha heydari
  • ۰
  • ۰

روز شهادت حضرت عباس؛ تاسوعا یا عاشورا؟

روز شهادت حضرت عباس عاشورا بوده است. در این روز شهادت حضرت عباس اتفاق افتاد و روز تاسوعا به دلیل رد امان نامه دشمن توسط ایشان معروف شده است

خیلی ها فکر می کنند که روز شهادت حضرت عباس روز تاسوعا بوده است و بدین خاطر تاسوعا تعطیل است در حالی که حضرت ابوالفضل (ع) در روز عاشورا شهید شـد.

تا صبح عاشورا هیچ کس از اصحاب و یاران و خاندان حضرت اباعبدالله (ع) که با ایشان به کربلا آمدند شهید نــشده بودند و روز تاسوعا به خاطر بزرگداشت مقام عبدالصالحی ابوالفضل العباس (ع) تعطیل است.

اگر کل محرم را هم از فضایل ابوالفضل بگوییم و بشنویم و رشادتهای او را به دیده جان بنگریم باز هم کم است به خاطر عظمت و بزرگواری و مقام بسیار والای حضرت ابوالفضل (ع) روز تاسوعا را به یاد آن حضرت تعطیل کرده اند. روز تاسوعا فرصت مناسبی است که مردم برای عزای روز عاشورا خودرا آماده کنند…


حضرت عباس (ع) قبل از واقعه کربلا

امام علی (ع) عباس (ع) را به خصوص در سنین کودکی و دوران رشد، نصیحت و امر به معروف می نمود و بر این امر، اصرار داشت. در هر فرصتی ذهن پاک فرزندش را با حکمت ها و مطالب سازنده و عمیق بارور می کرد و همچون لقمان حکیم، جان کودک خود را با مواعظ و حکمت های ژرف می نواخت و این توصیه های اخلاقی، یا نوازش های عاطفی با لحنی صمیمانه توأم بود. بر همین اساس این جوان هاشمی، انسانی برازنده، پرهیزگار، دانشور، مبارز، شجاع و اهل سخاوت بار آمد و آیینه تمام نمای جمال و کمال پدر پاک خود گردید. در محیط پرورشی عباس (ع) چشمه توحید جاری بود و او با دلی لبریز ازعشق الهی و مهر ملکوتی تربیت می گردید. دوران کودکی او مملو از عنایت و لطف ابراز محبت پدر و برادرانی بود که لحظه ای از پرورش وی به عنوان انسانی والا و صاحب کرامت های اخلاقی، غافل نبودند.
نقش آفرینی حضرت عباس (ع) در عاشورا

آوازه دلاورمردی ‏های حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامی جسورانه، وی را از صف لشکریان امام جدا سازد. در این جریان، «شمر بن شُرَحْبیل (ذی الجوشن)» فردی به نام «عبداللّه بن ابی محل» را که حضرت امّ ‏البنین (س) عمه او می‏شد، به نزد عبیداللّه بن زیاد فرستاد تا برای حضرت عباس (ع) و برادران او امانی دریافت دارد. سپس آن را به غلام خود «کَرْمان» یا «عرفان» داد تا به نزد لشکر عمر سعد ببرید.
روز شهادت حضرت عباس
شمر امان نامه را گرفت و به عمر سعد نشان داد. عمر سعد که می‏ دانست این تلاش‏ها بی ‏نتیجه است، شمر را توبیخ کرد؛ زیرا امان دادن به برخی نشان از جنگ با بقیه است. شمر که می‏ انگاشت او از جنگ طفره می‏رود، گفت: «اکنون بگو چه می‏کنی؟ آیا فرمان امیر را انجام می‏دهی و با دشمن می‏جنگی و یا به کناری می‏روی و لشکر را به من وامی‏گذاری؟» عمر سعد تسلیم شد و گفت: «نه! چنین نخواهم کرد و سرداری سپاه را به تو نخواهم داد. تو امیر پیاده ‏ها باش!» شمر امان نامه را ستاند و به سوی اردوگاه امام به راه افتاد. وقتی رسید، فریاد برآورد: «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا»؛ خواهرزادگان ما کجایند؟ حضرت عباس (ع) و برادرانش سکوت کردند. امام به آن‏ها فرمود: «پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است». حضرت عباس (ع) به همراه برادرانش به سوی او رفتند و به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می‏دهی، در حالی که پسر رسول‏ خدا (ص) امان ندارد؟!» شمر با دیدن قاطعیت حضرت عباس (ع) و برادرانش خشمگین و سرافکنده به سوی لشکر خود بازگشت.


چگونگی شهادت حضرا عباس (ع)

در روز عاشورا چون تشنگی بر حسین و یاران او سخت گشت، کودکان به امام (ع) شکوِه آوردند و از فرط عطش می نالیدند. عباس بن علی (ع) هنگامی که تنهایی امام حسین (ع) را مشاهده کرد، نزد او رفت و گفت: «آیا رخصت می دهی تا به میدان روم؟» امام حسین (ع) گریه شدیدی کرد و آن گاه فرمود: «ای برادر! تو پرچمدار من هستی.» عباس گفت: «سینه ام تنگ شده و از زندگی خسته شده ام. می خواهم از این منافقان خونخواهی کنم.» امام حسین (ع) فرمود: «برای این کودکان کمی آب مهیا کن.» عباس به میدان رفت و سپاه کوفه را موعظه کرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولی اثر نکرد. از این رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت و وقتی فریاد العطش کودکان را شنید، مشک و نیزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوی فرات رفت. چهار هزار نفر از سپاه دشمن که بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره کردند و هدف تیر قرار دادند. عباس آنها را پراکنده کرد و هشتاد نفر از آنها را کشت تا وارد فرات شد. وقتی خواست مشتی آب بنوشد یاد تشنگی حسین و اهل بیت و کودکانش او را از نوشیدن آب باز داشت. آب را ریخت و مشک را از آب پر کرد و بر شانه راست خود انداخت و راهی خیمه ها شد. لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند.
روز شهادت حضرت عباس
عباس با آنها پیکار می کرد و این رجز را می خواند: «هنگامی که مرگ فریاد زند، از مرگ هرگز نمی هراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشیر به زیر افکنم. من نفس خود را نگهبان پسر پیامبر کرده‌ام. من عباسم که سقایی می کنم و در روز ملاقات بیم از مرگ ندارم.» یکی از سپاهیان کوفه به نام «نوفل ازرق» دست راست او را از بدن جدا کرد. عباس (ع) مشک را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند: «والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی و نحن امام صادق الیقین نجل النبّی الطّاهر الامین»؛ (به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا کردید، همواره حامی دینم خواهم بود و حامی امامی که در ایمانش صادق است و فرزند پیامبر امین است.» پس از مدتی یکی از سپاهیان کوفه که در پشت درخت خرما کمین کرده بود، با شمشیر مچ دست چپ او را جدا کرد. عباس (ع) مشک را به سینه خود چسباند و این رجز را خواند: «ای نفس! از کافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اینان ستمگرانه دست چپم را قطع کردند. پروردگارا آنها را به لهیب آتش بسوزان.» پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آب های آن ریخت. اما پس از مدتی، تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. بعضی راویان گفته اند تیر بر چشمش نشست و برخی نوشته اند عمودی آهنین بر فرق مبارکش زدند که از اسب بر زمین افتاد و فریاد بر آورد و امام (ع) را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن که عمودی آهنین بر فرق مبارک عباس (ع) فرود آمد و او از اسب بر زمین افتاد و فریادزنان برادرش را صدا زد، امام حسین (ع) خود را بر بالینش رساند و با دیدن حال او فرمود: «اکنون کمرم شکست و راه چاره به رویم بسته شد.» و با دیدن چشم تیر خورده و تن در خون طپیده عباس بر روی زمین در کنار فرات، خم شد و در کنار او نشست و گریست تا عباس جان سپرد.

مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع)

حضرت سجاد (ع) هنگامی که برای تدفین شهدا به کربلا آمده بود، با این که به بنی ‏اسد اجازه داد در دفن شهیدان او را یاری کنند، ولی برای دفن امام حسین و حضرت عباس ‏علیهما السلام به آنها اجازه مشارکت نداد، وقتی پرسیدند تو تنها چگونه می‏توانی؟ فرمود: «ان معی من یعیننی‏» با من کسی هست که کمکم کند. (فرشتگان عالم غیب به یاریم می‏آیند.) مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین (ع) در کربلاست.

  • raha heydari
  • ۰
  • ۰

فلسفه عزاداری در ماه محرم چیست ؟

محرم


عزا در لغت، به معنای «صبر و شکیبایی کردن بر هر چیزی که انسان از دست می دهد»، و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است.در عربی، «عَزّیْتُ فلاناً» یعنی او را دلداری و تسلّی دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیک دهد.

بر این اساس، «عزاداری» مراسمی است که برای آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می شود. برای این منظور، روش‌های متعددی کاربرد دارد; مانند: هم دردی کردن زبانی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با فرد داغ دیده، شنیدن غم و غصه‌های فرد داغ دیده، یادآوری داغ‌های دیگران به ویژه داغ‌های بزرگان دینی و تاریخی. در جوامع مختلف، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی (سوم، هفتم، چهلم و…) و با آدابی مخصوص برگزار می شود، و روی هم رفته، تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.

افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشی» به یاری فرد داغ دیده می آید و اندک اندک او را از هیجان‌های ناشی از غم دیدگی می رهاند.

در این حال، معمولا مراسم عزاداری نیز متوقف می شود، و در نهایت، برای بزرگداشت و یاد بود، مراسمی برپا می شود. البته روشن است که نقش مراسم یادبود در آرامش بخشیدن به بازماندگان بسیار اندک، و نقش آن در زنده نگاه داشتن نام و یاد فرد در گذشته بسیار فراوان است. از این رو، برگزاری مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملّی و دانشمندان، حتی پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، کاری بسیار رایج است.

در وهله نخست، به نظر می رسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)از نوع اخیر است.

اما در واقع، شخصیت امام حسین(علیه السلام) چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یاد بود و بزرگداشت افراد که غالباً خشک و بی هیجان است، همانندی ندارد.

پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ می یابند و با شرکت در این مراسم عملا به یکدیگر، و نیز به صاحبان اصلی مصیبت (اهل بیت(علیهم السلام)) تسلّی می دهند.

گواه بر این سخن، آن است که عزاداران امام حسین(علیه السلام)، به یاد مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون سر می دهند و حتی بی تاب می شوند; البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)دارد که در این باره، در ادامه مطلب آسمونی به تفصیل سخن به میان خواهد آمد.

ناگفته پیداست که برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) افزون بر تسلّی بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، به طور کاملا طبیعی، سبب می شود تا نام و یاد امام حسین(علیه السلام) و حماسه عظیم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود. به ویژه آنکه عزاداری بر امام حسین(علیه السلام)در قالب یکی از مردمی ترین رسم‌های اجتماعی میان مسلمانان انجام می شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف زن و مرد، پیر و جوان و خردسال، با حضور در آن، پیام‌ها و درس‌های حماسه حسینی را با عمق جان دریافت می کنند.

عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) عزاداران امام حسین(علیه السلام) با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت، در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغ دارِ حادثه خونین عاشورا می یابند. گریه و شیون سر می دهند و بی تاب می شوند. بر این اساس، در این قسمت از نوشتار، ابتدا باید بر این سخن اذعان کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)، گرچه به گونه ای است که شرکت کنندگان در آن، غمبار و گریان می شوند، اما با وجود این، آن مراسم تأثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی ایشان بر جای می گذارد.

بی گمان، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)آرامشی ویژه و لذتی خاص را احساس می کنند، و اگر غمی بر چهره آنان می نشیند، غمی متفاوت با غم و غصه‌های زندگی روزمره است. غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است. غمی است که منشأ حرکت است، و کنشوری اجتماعی افراد را افزایش می دهد نه کاهش، و عامل نابهنجار در زندگی افراد نمی شود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می کند، و به زندگی نشاط می بخشد. از این رو، کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) را تجربه کرده اند، هرگز از تکرار و استمرار آن دلزده نمی شوند. در حالی که بی گمان، در هیچ مجلس یاد بود و بزرگداشت دیگری، وضع بدین گونه نیست. حال، باید دید که چرا عزاداران حسینی، به شکل خود خواسته، به مجالس سوگواری امام حسین(علیه السلام) پا می گذارند، جامه سیاه بر تن می کنند، بر سر و سینه می زنند، اشک می ریزند و…؟ بی گمان، پاسخ به این پرسش، خود می تواند بیانگر «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» باشد.

اساس پاسخ را باید در مهر و محبّت به امام حسین(علیه السلام)جستوجو کرد که تا «ژرفای احساسات و عواطفِ» عزاداران راه یافته، و ایشان را چنان شیفته و شیدا کرده است که ناآشنایان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبیر می کنند.

آری، عزاداران امام حسین(علیه السلام) بر اساس «پیوند عمیق عاطفی»، هر ساله مراسم عزای حسینی را با شکوه تر از قبل برگزار می کنند، و این همه، تجلّی این فرموده رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است: «إن لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً».

برای شهادت امام حسین(علیه السلام)در دل‌های مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.

بر این اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترین پشتوانه برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده است. با وجود این، کارکرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفی محدود نبوده است. در طول تاریخ، برگزاری عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)فرصتی مناسب به دست می داده است تا مرثیه سرایان و خطیبان، همگان را با شخصیت و نهضت امام حسین(علیه السلام)، و نیز با معارف اسلامی آشنا کنند.

بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. بی گمان، شناخت این کارکردها و آثار سبب می شود تا ما نسبت به «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» آگاهی ژرف تری پیدا کنیم. از این رو، در اینجا، مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)، به اجمال شناسایی می شود:

زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا

عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون :

ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. در این باره، این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند.

زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد; زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود.»

معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان

عزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین(علیه السلام)و یاران با وفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا می شوند، و آنان را انسان‌های کاملی می یابند که واجد صفات پسندیده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگی اند، و هر یک، الگو و اُسوه نیکی هایند. مهم تر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان به سوگ می نشینند، می گریند، و بر سر و سینه می زنند، و از این طریق، شناخت خود را نسبت به آنان با پیوندی عاطفی، استحکام می بخشند.

از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسین(علیه السلام)، یزید و یزیدیان، نیز آشنا می شوند، و نسبت به آنان عمیقاً نفرت پیدا می کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّی» و «تبرّی» می انجامد، و فرصتی می شود تا عزاداران در خطاب به مقتدای خود، اعلام کنند: «انّی سلمٌ لِمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم و ولی لِمن والاکم و عدوٌّ لِمن عاداکم» من، با کسانی که با شما در آشتی و صلح باشند، آشتی ام . و با کسانی که با شما در ستیز و جنگ باشند، در ستیزم و با کسانی که شما را دوست بدارند، دوستم و با کسانی که شما را دشمن بدارند، دشمَنم.

تعلیم معارف دینی

مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام)فرصتی بسیار ارزشمند به دست می دهد تا واعظان و خطیبان عالم، به بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی بپردازند و عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند. بر این اساس، همان گونه که در محرم سال ۶۱ هجری، امام حسین(علیه السلام)برای احیای دین قیام کرد، مراسم عزاداری او نیز در طول تاریخ، بستری شد برای احیای دین و ترویج معارف آن.

ایجاد معنویّت در جامعه

چنان که پیش تر نیز گذشت، شرکت در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران می بخشد. در واقع، این آرامش ناشی از فضای ویژه ای است که در مجالس عزای حسینی به وجود می آید. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه می شود و جان‌های خسته از زندگی‌های روزمره را دگرگون می کند. در نتیجه، عزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت می کنند که این حالات خود می تواند بیانگر نوعی از تزکیه و پالایش روحی باشد که با شرکت در مجالس عزای حسینی به دست می آید; البته سزاوار است که عزاداران در خارج از مجالس عزا نیز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوی آنان افول نیابد.

در اینجا، همچنان باید تأکید کرد که موارد یاد شده در بالا، تنها برخی از مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)است.

اهمیت موارد یاد شده بر همگان روشن است، و بی شک، می توان ریشه تردیدها و انکارهایی را که نسبت به برپایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انجام می شود، در خصومت با همین آثار و کارکردها یافت.

گریه و عزاداری برای حسین(علیه السلام)، در واقع، انقلاب و مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام امام حسین(علیه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض بر ستمگران است و پاسدار خون شهیدان.

  • raha heydari